قدرت کلمات
داستان این هفته:
چند قورباغه ازجنگلی عبور می کردند که ناگهان دوتا از آنها به داخل گودال
عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها درکنار گودال جمع شدند ووقتی دیدند که
گودال چقدر عمیق است، به دوقورباغه دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست،
شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه، این حرفها رانشنیده گرفتند وباتمام
توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر، مدام
می گفتند که دست از تلاش بردارند، چون نمی توانند از گودال خارج شوند
وخیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه، تسلیم گفته های دیگر
قورباغه ها شد ودست از تلاش برداشت. سرانجام به داخل گودال پرت شد
ومرد. اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد
هرچه بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد، او
مصمم تر می شد. تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد،
بقیه قورباغه ها از او پرسیدند" : مگرتو حرفهای ما رانمی شنیدی؟ " معلوم
شد که قورباغه ناشنواست! درواقع او درتمام مدت فکر می کرده است که
دیگران او را تشویق می کنند.

وبلاگ کتابخانه بقیة الله الاعظم (عج) مسجدجامع قم