وقایع روز سوم محرم الحرام:
 

۱. "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه‏السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم

با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.1


۲. امام حسین علیه‏السلام قسمر
تی از زمین كربلا كه قبرمطهرش در آن واقع مي‏ شد را

از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم

را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.2


۳. در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه‏" ـ كه مرد گستاخی بود ـ

را نزد امام علیه‏السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. كثیر بن عبداللّه‏

به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی

عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.


هنگامی كه وی نزدیك خیام رسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز

را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه‏السلام بود.

همین‏كه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي‏آید، بدترین مردم روی زمین

است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه‏السلام

برو. گفت: هرگز چنین نمي‏كنم.


ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز!

ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت‏كاری هستی و

من نمي‏گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد.

سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ‏ای؟

حضرت در جواب فرمود:"مردم كوفه مرا دعوت كرده‏اند و پیمان بسته‏ا ند، بسوی كوفه

مي‏روم و اگر خوش ندارید بازمي‏گردم... ."3


پی نوشت ها:
1. ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۸۴.
2. مستدرك الوسایل، ج۱۴، ص۶۱؛ مجمع البحرین، ج۵، ص۴۶۱.
3. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰.

 


منبع: سایت آوینی